جنگ برای نویسندگان خیلی مهم است!

نشست باز معرفی کتاب «این پسر من است» با حضور ندا رسولی، نویسنده و سیدهادی قادری، طراح جلد و گرافیست و تعداد دیگری از اهالی کتاب و کلمه در کافه‌کتاب زیتون برگزار شد.

ندا رسولی: «خط مقدم» نظر نویسندگان درباره طرح جلد را می‌پذیرد

انتشارات «خط مقدم» نظر نویسندگان درباره طرح جلد را می‌پذیرد اما برخی ناشران این تعامل را با نویسنده ندارند. برای یکی از کتاب‌هایم چنان طرح بی‌ربطی زده بودند که اصلا قابل پذیرش نبود اما نظر من را هم نپسندیدند.

جنگ برای نویسندگان خیلی مهم است

من هنوز در فضای داستان هستم ولی فکر نمی‌کردم به این راحتی به فضای مستندنگاری بیایم. وقتی این سوژه به من پیشنهاد شد، احساس کردم در زندگی‌شان چقدر قصه وجود دارد. من برای شخصیت‌های داستانم باید این ویژگی‌ها را بسازم در حالی که خانواده جعفری این ظرفیت را داشتند.

به نظرم هر جنگی که در دنیا اتفاق می‌افتد، برای نویسندگان خیلی مهم است و درباره‌اش تولید اثر می‌کنند و برای من هم همیشه جنگ، مهم بوده است. همان‌طور که رمان من درباره جنگ جهانی دوم است. به نظرم خیلی از نویسنده‌ها هنوز هم درباره جنگ جهانی دوم می‌نویسند.

دختر خانواده در کار تحقیقات کمکم کرد

اول که به من پیشنهاد دادند به نظرم کار سختی بود با خانواده‌ای صحبت کنم که دو نفر از اعضایش در بین‌شان نبودند. البته فاطمه خانم، دختر خانواده در کار تحقیقات بسیار کمکم کرد. دو برادر خانواده کاملا منزوی شده بودند و حاضر نشدند صحبت کنند. کمی هم با مادر خانواده صحبت کردم که بسیار کم‌حرف بود. این کاستی‌ها را فاطمه جبران می‌کرد تا بتوانم به اطلاعات لازم برسم.

نقش عمه‌شان هم پررنگ بود و با شهید مهدی جعفری ارتباط زیادی داشت که به همین خاطر به کاشان رفتم تا صحبت‌های عمه‌خانم را هم بشنوم. فاطمه از عموی خانواده هم سؤالاتی پرسیده بود که به درد کارمان خورد.

مشکل دیگر، پیدا کردن هم‌رزمان شهید مهدی بود. مهدی در عملیات بُصرالحریر شهید شده بود که بسیار تراژیک بود. گردان ۱۲۰ نفره می‌روند و حدود ۱۰۰ نفرشان شهید می‌شوند. پیدا کردن کسی که زمان شهادت، مهدی را دیده باشد خیلی سخت بود. این عملیات، از سه جبهه انجام می‌شود و من توانستم از هر کدام از جهات، یک راوی پیدا کنم و عملیات را از سه زاویه دیدم، شنیدم و توانستم روایت آن را کامل کنم و تصویرش را بسازم.

بطور منظم هر هفته به قم می‌رفتم

تحقیقات این کتاب ۵ ماه طول کشید که به‌طور منظم هر هفته به قم می‌رفتم. هم‌رزمان پدر (شهید رسول جعفری) راحت‌تر پیدا می‌شدند اما برای همرزمان مهدی، مشکلات زیادی داشتم. نگارش کتاب هم حدود ۴ ماه طول کشید.

طبق نقشه پیش می‌روم

من داستان‌نویسم و با فرم، آشنا هستم و همیشه در کار داستان ترجیح می‌دهم که هم به فرم و هم به محتوا توجه داشته باشم و هم‌عرض هم پیش برود. این کتاب‌ها فقط یک بار نوشته می‌شوند و نویسنده هر تکنیکی که یاد گرفته را باید به کار بگیرد تا کتاب، خواندنی بشود. من اگر می‌خواستم فقط روایت راوی‌ها را بیاورم احتمالا کسل‌کننده بود اگر راوی «دانای کل» را استفاده می‌کردم، حالت مستندگونه آن تکمیل نمی‌شد. من، هم از دانای کل استفاده کردم و هم در برخی بخش‌های کتاب، از روایت راوی‌ها بطور مستقیم استفاده کردم تا متن نهایی، خوش‌خوان‌تر باشد. از همان ابتدا به این فرم رسیدم. من همیشه از اول نقشه‌ای برای کارم می‌کشم و طبق آن پیش می‌روم.

سهم تخیل خیلی کم بود

ورود تخیل در کارهای مستند تا جایی که به مستند بودن کار ضربه نزند، مجاز است. من سعی کردم چهارچوب اصلی حفظ بشود اما برای فضاسازی گاهی لازم است تخیل به میان بیاید. مثلا مادر مهدی حرفی را با او در میان گذاشته بود و من باید بستر این گفت‌وگو را فراهم می‌کردم. معمولا خانواده‌های شرقی سفره‌ای دارند که دور آن جمع می‌شوند. این سفره را من در خیالم ساختم تا آن گفت‌وگو شکل بگیرد. در کتاب من، سهم تخیل خیلی کم بود در حدی که فضای لازم برای نوشتن کار شکل بگیرد.

گاهی می‌گویند حیف کاغذ!

من بیشتر با دختر شهید رسول جعفری ارتباط داشتم و کتاب را که خواند و بسیار پسندید. کتاب‌خوان بود و می‌گفت برادرم هم کتاب را خوانده و از آن راضی بوده است. من هم از کارم لذت بردم. البته این را نباید پای خودستایی بگذارید. با خودم می‌گفتم این کتاب، یک بار نوشته می‌شود و سعی کن چیزی از آن کم نگذاری. من همۀ تکنیک‌هایی که بلد بودم را برای فضاسازی و تعلیق در آن آوردم. نگاه من به زندگی‌نامه‌های مستندی که کار می‌شود این‌گونه بود و متأسفانه کارهای ضعیف زیادی تولید می‌شود و مخاطبان هم موضع می‌گیرند و گاهی می‌گویند حیف کاغذ! گاهی افرادی آشنایی با تکنیک‌های نوشتن ندارند اما دست به نگارش کتاب می‌زنند و همین باعث تولید کتاب‌های بی‌کیفیت در این حوزه می‌شود. نویسنده در داستان، دستش برای تخیل باز است اما در کار مستند داستانی به خاطر محدودیت‌ها باید بسیار قوی باشد تا بتواند مخاطب را جذب کند.

طرح کتاب با محتوای آن، در ارتباط است

وقتی آقای قادری طرح این کتاب را زحمت کشیدند دیدم کاملا با محتوای کتاب، در ارتباط است. برای من این که آقای قادری کتاب‌ها را می‌خوانند، ارزشمند است.

اسم کتاب هم انتخاب خودم بود. از ابتدا چند اسم در نظر گرفته بودم اما نظرم روی همین اسم بود. در عملیات بُصرالحریر، شهید رسول به عملیات نرفته بود و بعد از عملیات سراغ پسرش را از بازماندگان عملیات می‌گرفت و عکس پسرش را با گوشی نشان می‌داد و می‌گفت:‌ «این پسر من است»؛ او را ندیده‌ای؟

رمان نوجوان بر اساس زندگی شهید همدانی

این کار به من پیشنهاد شد و روی سوژه فکر کردم و وقتی کمی درباره آن‌ها شنیدم، احساس کردم ظرفیت لازم را برای نوشتن دارد. البته نمی‌دانستم در طول کار به چالش‌هایی می‌خورم اما در کل، نگاهم مثبت بود. من در حال حاضر یک رمان نوجوان را برای خط مقدم بر اساس زندگی شهید همدانی نوشته‌ام که در آستانۀ انتشار است. این مجموعه پنج جلدی برای نوجوان است.

تعریف من از داستان نوجوان این است که باید موضوع داستان، دغدغۀ نوجوانان باشد. امروز اگر به‌طور مستقیم به نوجوان بگوییم که زندگی‌نامۀ یک شهید را بخواند، شاید این کار را نکند اما اگر در شخصیت داستان، خودش را ببیند، ‌می‌شود هر مفهمومی را به آن‌ها ارائه داد. کارهای نوجوانانه امروز باید این‌گونه باشد که بچه‌ها بتوانند هم‌ذات‌پنداری کنند. تصویرسازی و نقاشی این مجموعه هم به عهده آقایان حسن و محمد روح‌الامین بوده است و قرار است این کتاب‌ها با هم منتشر بشوند و تحت عنوان کتاب‌های «قمقمه» رونمایی شوند.

نرگس فرجاد امین: این کتاب از نظر ادبی کار بسیار ازشمندی است

من در جریان نگارش کتاب بودم و وقتی کار تمام شد، دلم می‌خواست بدانم نویسنده با داده‌های کمی که داشته، چطور اثر را نوشته است. واقعا کار سختی است. وقتی می‌خواهید کار مستند بنویسید و کار باید جذابیت هم داشته باشد اما نتوانید تخیل را وارد کار کنید، واقعا سخت می‌شود.

کارهایی پیش از این تولید شده که دقت بالایی نداشته و ارزش ادبی نداشته و خانم رسولی هم اگر می‌خواست اینگونه کار کند، کار راحتی داشت اما چون ادبیت کار برای خانم رسولی مهم بود، سختی زیادی کشید تا بتواند کار را به انجام برساند.

در کارهای این‌گونه، نویسنده باید با افراد مرتبط با سوژه اصلی صحبت کند و برخی افراد هستند که به سختی می‌شود کلامی را از آنها استخراج کرد. با همه این سختی‌ها خانم رسولی روایتی یک دست و خواندنی درآورده است. چون شهید، مدت کمی در سوریه بوده، کمبود تصویر در فضای این کشور دیده می‌شود و گمانم این است که همه باید به نویسنده کمک کنند تا دریافتی از آن فضا داشته باشد. مهم است که مواد خام لازم برای فضاسازی به نویسنده داده شود. این کار از نظر ادبی هم کار بسیار ازشمندی است.

منتشر شده در خبرگزاری مشرق

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *