مصاحبه اختصاصی با آقای جواد افهمی نویسنده «بادهای سرکش هندوکُش»
گفتگوی اختصاصی خط مقدم با آقای جواد افهمی پیرامون کتاب «بادهای سرکش هندوکُش»
1. کتاب «بادهای سرکش هندوکش» را چگونه معرفی میکنید؟
زندگینامه مردی که همه عمرش را صرف مبارزه با ظلم و بیعدالتی و استقلال و آزادی وطنش کرد. مرزها را درنوردید و از حجم محدود تن و تمنیاتش رجعت کرد و کیلومترها از آن فاصله گرفت. علیرضا توسلی فرمانده لشکر فاطمیون در جنگ خودش را بازشناخت. در جنگ هویت یافت و در جنگ به کمال رسید.
2ـ شما در همان خطوط اول و مقدمهی کتاب اشاره کردهاید که نوشتن از مردی همچون علیرضا توسلی برایتان بسیار سخت بوده؛ چرا؟ لطفا توضیح میدهید؟
ابعاد گوناگون و متنوع شخصیت شهید توسلی نوشتن از او و کنکاش در مورد زندگی و مبارزاتش را علیالقاعده سخت میکند. تحلیل و تفسیر چنین شخصیتی با ملاکها و معیارهای کنونی جامعه کاری بسیار سخت و دشوار است. مخصوصا که دائم در تلاش باشید که این معرفی و تحلیلها از او شخصیتی فراواقعی و آسمانی و غیرقابل دسترس نسازد.
3ـ چرا این سوژه را برای نوشتن انتخاب کردید؟
انتخاب من نبود. نوشتن این کتاب به من پیشنهاد شد و من طی تحقیقاتی که کردم جذب این شخصیت شدم و نوشتن آن را شروع کردم.
4. این فرماندهی شهید چه ویژگیهای ویژهای داشته که هم برای شما و هم برای مخاطب میتواند قابل تامل باشد؟
صحبت از ویژگیها و صفات شخصیتی توسلی کار آسانی نیست. شهید ابوحامد فرماندهای مجاهد و زیرک، همسری مهربان و عاشق، پدری دلسوز و بامحبت، همسنگری فداکار و ازجانگذشته، رفیقی باصفا، مسلمانی معتقد و باایمان، شهروندی کمادعا و کمتوقع بود.
5. در مورد فرایند نوشتن کتاب بادهای سرکش هندوکش لطفا بگویید. چقدر طول کشید فرایند نوشتن، در مورد مصاحبهها بگویید لطفا. و به طور کلی در مقطعی که این کتاب را مینوشتید با چه چالشهایی مواجه بودید؟
نوشتن کتاب با درنظر گرفتن تمام مراحل آن از انجام تحقیقات و مصاحبه و گردآوری اسناد گرفته تا سفرهای تحقیقی به شهرهای مختلف و به کشور سوریه چیزی در حدود سه سال طول کشید. در شهر مشهد که اقامتگاه شهید و خانوادهاش بود حدود بیست و خردهای روز مقیم شدم و با اکثر همرزمان، دوستان و اقوامی که در دسترس بودند مصاحبه کردم. با همسر محترم شهید سرکار خانم حسینی ملاقات مبسوطی داشتم و گفتههای ایشان را ضبط کردم. حاج احمد توسلی برادرزادهی شهید طی روزهای متوالی پذیرای من بود و با حوصله و دقت اطلاعات جامع و کاملی از زندگی ابوحامد را در اختیارم گذاشت. دیگر دوستان و همرزمان شهید توسلی هم در کمال صبر و متانت کمک کردند تا من توانستم تحقیقاتم را کامل کنم. بعد به تهران و شهر قم سفر کردم و با تعداد دیگری از دوستان و همرزمان شهید ملاقات کردم و مصاحبههای مبسوط و ارزشمندی با ایشان انجام دادم. جا دارد از همهی دوستان و همرزمان و همچنین از برادرزادهی شهید، آقای حاجاحمد توسلی و از بانو حسینی همسر محترم شهید تشکری ویژه بکنم که در تمام مدت حضورم در مشهد در خصوص گردآوری مطالب و انجام مصاحبهها کمکهای شایانی به من کردند.
6. فکر میکنید «بادهای سرکش هندوکش» میتواند شخصیت علیرضا توسلی(ابوحامد) را به مخاطب بشناساند؟
تا حدود زیادی بله. البته ابعاد شخصیتی شهید ابوحامد خیلی بیشتر از آن چیزی است که در این کتاب امده است. ولی بادهای سرکش هندوکوش همینقدرهست که بتوان با خواندن مطالبش شخصیت، مسیر زندگی و مجاهدتهای شهید توسلی را مرور کرد و چیزهای زیادی آموخت.
* به نظرتان کدام بخش از کتاب، هم برای شما و هم برای مخاطب تاثیرگذارتر است؟
دو سه مقطع از زندگی شهید توسلی روی خود من خیلی تأثیر گذاشت. یکی محدوده کوتاه، سخت و البته پربار زندگی طلبگی ایشان در نجفآباد و قم بود که نشان از اراده و عزم قوی نوجوانی سختکوش و مقاوم در مسیر تحصیل علوم دینی داشت. مقطع دیگر حضور در سپاه محمد و جنگ علیه طالبان بود که فعالیتهای شهید در این مقطع در کسوت یک رزمنده جوان، رشادتها، ایثارگریها و نبوغ و پختگیشان من را به حیرت انداخت. آخرین فصل از زندگی شهید که برایم بسیار تأثیرگذار و مهم بود و فکر کنم تا ابد در ذهن و ضمیرم حک شده باشد فصل شهادت ایشان در تل قرین سوریه است.
7. به نظر میرسد این کتاب برای شما بسیار مهم بوده، به این علت که تنها به اطلاعاتی که به شکل آماده به دستتان رسیده بسنده نکردهاید، حتی خودتان به سوریه سفر کردهاید و با افرادی گفتگو داشتهاید، خب این حساسیتها قطعا باید کمک کرده باشد به کامل و بهترتر شدن کتاب، درست است؟ آیا این سفر و تجربه و حسِ آن جنسِ فضا؛ باعث شده است که مخاطب بتواند با فضاسازیها و شخصیتپردازیها ارتباط بهتری بگیرد؟
بله. به قول دوستان افغانستانی بسیار تا بسیار کمک کرد و باعث شد محتویات تحقیقات بنده از شخصیت ابوحامد تکمیل شود. حضور در سوریه در سنگرهای نگهبانی و پستهای مدیریتی و فرماندهی لشکر فاطمیون برایم خیلی مغتنم بود. فضای سوریه از زینبیه دمشق گرفته تا حمص و حما و حلب و بوکمال و دیرالزور و مخصوصا تلقرین محل شهادت ابوحامد، همه و همه عطر و بوی ابوحامد را داشت. نمیخواهم احساساتی برخورد کنم. اما حقیقت همینی است که میگویم. شاید اگر فرماندهان عزیز ایرانی آنقدر مته به خشخاش نمیگذاشتند و همکاری بهتر و صمیمانهتری با من داشتند مطالب بسیار ارزشمندتر و اساسیتری از زندگی شهید ابوحامد به دستم میرسید و کار از همین که پیش روی مخاطبان است بهتر میشد. با اینحال سماجتها و پیگیریهای من هم بیتأثیر نبود و خیلی وقتها خبط و خطاها و سرپیچیام از فرامین صادر شده از سوی فرماندهانی که اصرار داشتند من در هتل محل اقامتم بمانم و به اینجا و آنجا سرک نکشم ثمر داد و نتیجهی کار رضایتبخش شد. شک ندارم که ثمرات همین حضور سه ماهه در سوریه و همنشینی با دوستان افغانستانی حاضر در یگان عملیاتی فاطمیون کتاب حاضر را تبدیل به کتابی خواندنی و جذاب برای مخاطبان کرده است.
8- شما برای آثار دیگرتان هم معمولا سفر رفتهاید و میروید و در آن فضا قرار میگیرید، دربارهی این حساسیت بفرمایید.
بله. سفرهای زیادی برای جمعآوری مطالب و مصاحبه و البته قرارگرفتن در فضای داستان و مستند انجام داده ام. سفر به این مناطق حس خوب و تأثیرگذاری روی من میگذارد. منِ نویسنده را در جایگاهی قرار میدهد که میتوانم در حس و حال سوژه داستانی یا شخصیت مورد نظر شریک بشوم و همگام و همراهش حوادث داستانی را رقم بزنم.
9. مخاطبِ «بادهای سرکش هندوکش» میتواند به واسطهی این کتاب تصویری از رویدادهای جنگ سوریه و فضای یک کشور جنگزده را ببیند؟
مسلما. توضیحاتی که در کتاب در خصوص جنگ داخلی سوریه آمده است یک شمای کلی و تقریبا دقیق از وضعیت کشور سوریه در سالهای 2011 تا 2014 را به خواننده منتقل میسازد. جا دارد از دوستان و اساتیدی که در این خصوص به بنده کمکهای بیدریغی کردند کسانی مانند حجهالاسلام اسحاقیان، حاجآقای علوی، حاجآقای هادی شیرازی و دیگر دوستان تشکر کنم.
10. دربارهی عنوان کتاب میگویید؟
قبلا هم توضیح دادهام. اسم کتاب از سه بخش تشکیل شده است که هر بخش حاوی خصوصیات ذاتی و اساسی است که گویی برگرفته از شخصیت شهید توسلی میباشد. هندوکوش سلسله جبال بلند و شاخصی است در افغانستان که ادامهاش به فلات پامیر و تبت وصل میشود و سمبل سرسختی، مقاومت و فتحنشدنی میباشد. علیرضا توسلی بهدرستی مثل بادهای سرکش این فلاتِ دستنیافتنی سرکش بود و بیقرار.
11. اصلا فکر میکنید خواندن چنین روایتهایی برای مخاطبِ امروز لازم است؟ توضیح بفرمایید لطفا…
بیشک. نسل امروز خلائی دارد و گمشدهای که شاید خودش هم از آن خبر ندارد. تکنولوژیهای مدرن و فرایندهایی همچون اینترنت و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی با ارتباطات سریع و پیشرفتهای که هرگونه اطلاعرسانی را اعم از دروغ و شایعه و حقیقت بسیار آسان کرده است، زندگی را به شکل یک گذران سطحی و بیارزش درآورده است. پی بردن به شخصیت مردانی همچون شهید علیرضا توسلی میتواند اذهان خواننده را به مسیری نامتعارف و مخالف آنچه در دسترسشان است هدایت کند. و همین برای نسل جوان کافی است.
13. تمایل آقای جواد افهمی بیشتر به سمت نوشتن آثار داستانی است یا کارهای مستند؟ برای شما کدام مسیر آسانتر است؟
فکر میکنم مستند بادهای سرکش هندوکوش آخرین کار مستند من باشد. اگر خدا بخواهد و عمری باشد از این به بعد فقط و فقط داستان مینویسم و بس. برای من تقدیر نوشتن داستان است. روی پیشانیام به وضوح این را نوشتهاند و من خیلی دیر به آن پی بردم.
14. به نوعی میتوان گفت در آثار شما ردپای جنگ دیده میشود، چرا این اتفاق افتاده است و دلیل این انتخاب چه بوده؟
جنگ برای من نویسنده یک سوژهی تمام نشدنی و تازه و پررمز و راز است. فکر نکنم روزی برسد که احساس کنم جنگ و پیامدهایش دیگر کششی و جذابیتی برایم ندارد. به هر گوشهای از این فرایند که نظری میاندازم می بینم هنوز ناگفتههای بسیاری از آن باقی مانده است. کاری هم به این ندارم که مخاطبی ندارد و حوصلهی خواندن از جنگ در بین مخاطبان نیست. شاید حق هم با آنها باشد. نمی دانم. با اینحال مینویسم نه بر اساس وظیفه و مسئولیت و رسالت و این حرفها. نوشتن مقولهی دیگری است و مبنای دیگری دارد و همین!
15. در خواندن آثاری که سایهی جنگ در آنها وجود دارد معمولا تلخی دردمندانهای وجود دارد و این همراه مخاطب میشود. با این وجود چرا نوشتن از جنگ مهم است؟ چه در حوزهی داستان و چه در حوزهی مستند.
انعکاس تلخی و زشتی ذات داستان است و گریزی از آن نیست. جنگ هم که ذاتاً یک فرآیند زشت و تلخ و نفرتانگیز است. از سویی جنگ فراز بزرگی از تاریخ هر کشور است. تاریخ هر کشور به سه مقطع بزرگ قبل از جنگ، دوران جنگ و بعد از جنگ تقسیم میشود. هر دوره برای خودش اهمیت خاصی دارد. اما جنگ و مابعد آن از حساسیت و اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. جنگ چیزی است که باید و باید تا همیشهی تاریخ در اذهان مردم آن کشور باقی بماند. نه برای حسرتخوردن و افسوس خوردن و باقیماندن در حس غم و تلخیاش. نه. جنگ به مثابه یک تجربه بسیار تلخ و پرضرر و جبرانناپذیر باید مایهی عبرت و درس احاد مملکت باشد.