گفتگوی اختصاصی با سعید علامیان نویسنده کتاب «سفر به روزهای جنگ»
ندا رسولی
کتاب سفر به روزهای جنگ، خاطرات امیرسرتیپ سید حسام هاشمی است. این کتاب نوشتهی آقای سعید علامیان است که انتشارات خطمقدم آن را در 301 صفحه منتشر کرده است. «سفر به روزهای جنگ» بهانهای شد برای گفتگوی روابط عمومی انتشارات خط مقدم با این نویسنده.
چه شد خاطرات امیر سید حسام هاشمی را برای نوشتن انتخاب کردید؟
این پیشنهاد آقای عباس شیرازی رئیس وقت انتشارات خط مقدم بود. پاییز سال 1399 با حجت الاسلام علی شیرازی در دفتر انتشارات مشغول بازبینی نهایی کتاب خاطرات ایشان از شهید قاسم سلیمانی بودیم؛ کتابی که با عنوان «حاج قاسمی که من می شناسم» منتشر شد. در آن جلسه صحبت از جای خالی خاطرات فرماندهان ارتش در آثار منتشر شده خط مقدم شد. رئیس انتشارات و دوستانشان همانجا تصمیم به این کار گرفتند. از چند فرمانده و بزرگان پیشکسوت ارتش برای این کار اسم برده شد، که در بین آن عزیزان، اتفاق نظر بر امیر سید حسام هاشمی بود، و در همان جلسه آقای شیرازی این کار را به بنده پیشنهاد داد.
آشنایی قبلی با آقای سید حسام هاشمی داشتید؟
بله. در سال های 1384 و 1385، سردبیر فصلنامه فرهنگ پایداری بودم. مدیرمسئول فصلنامه جناب دکتر منصوری لاریجانی معاون وقت تحقیقات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بود. همزمان امیر سیدحسام هاشمی جانشین بنیاد بود و ایشان را در جلسات مسئولین بنیاد میدیدم.
نوشتن کتاب چقدر زمان برد؟
دقیقاً یک سال طول کشید و آبان1400 کتاب اصلاح شده و نهایی تحویل انتشارات شد.
کمی از فرآیند کلی نوشتن کتاب بگویید.
طبعاً کار باید با مصاحبه شروع می شد. در ملاقات اول با آقای هاشمی دانستم که در دهه های هفتاد و هشتاد از طرف بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، سازمان حفظ آثار ارتش و همچنین حجت الاسلام سعید فخرزاده سراغ خاطرات ایشان رفته اند، اما هیچکدام به نوشتن کتاب منجر نشده است. نظر ایشان این بود که فایل های مصاحبه ها و دست نوشته هایشان را در اختیارم قرار بدهند و آنجایی که نیاز به اطلاعات و توضیح بود، مصاحبه تکمیلی انجام شود. دوره شدت گرفتن کرونا را هم بود و با توجه به بیماری امیر هاشمی، ملاقاتهای حضوری در سه جلسه محدود شد. ترجیح دادیم مصاحبههای تکمیلی بیشتر به صورت ضبط تلفنی و موارد مکتوب به وسیله شبکه پیام رسان ارسال و رد و بدل شود. آقای هاشمی در سه مرحله کتاب را خواند و پس از اصلاحات مورد نظر ایشان آماده چاپ شد.
در مورد خاطرات امیر هاشمی بگویید. چه نکات جذاب و خاصی در خاطرات ایشان هست؟
بالاترین جذابیت خاطره برای خاطره نویس تازگی آن است. خاطرات سرتیپ سید حسام هاشمی به وقایعی میپردازد که بعضا ناگفته یا کمتر گفته شده است. ایشان از نزدیکترین افسران ارتشی به شهید صیاد شیرازی است. در خاطرات پیش از پیروزی انقلاب و مبارزهای که درون ارتش شاهنشاهی جریان داشته، سید حسام هاشمی در کنار صیاد شیرازی در ایجاد و سامان دادن هسته های مخفی افسران مسلمان و انقلابی نقش داشته است. ماجراهای این بخش در بیشتر موارد جزو ناگفته هاست. در زمان جنگ هم سرتیپ هاشمی در مقاطعی همراه با صیاد شیرازی است. سید حسام هاشمی در سال های دفاع مقدس بیشترین حضورش در جبهه غرب و شمال غرب بوده است. درباره این دو جبهه کمتر گفته شده و با توجه به موقعیت خاص سرتیپ هاشمی در این جغرافیای جنگ، ناگفته هایی از ایشان داریم.
مخاطب چطور؟ فکر میکنید چقدر میتواند برای مخاطب جذاب باشد؟ مخاطب امروز نیاز به خواندن روایتهایی از این دست، یا به طور کلی روایت جنگ دارد؟
مخاطبین کتاب دو گروه هستند؛ یکی مخاطب خاص که به طور حرفهای موضوعات انقلاب و دفاع مقدس را دنبال می کند. برای این گروه همانطور که گفتم روایت های بکر و تازهای در کتاب هست که میتواند به معلومات و داشتههای آنها اضافه کند و به عنوان مرجع مورد استفاده قرار گیرد. برای دسته دوم، یعنی مخاطب عام هم مطالب خواندنی و جذاب زیادی دارد. مخاطبی که علاقه و هدف اصلی ام جذب آنهاست. جنگ که ما آن را به دفاع مقدس و پایداری تعبیر می کنیم، از فردای پیروزی انقلاب برای دفاع از انقلاب و حفاظت از موجودیت ایران در برابر دشمنان شکل گرفت و تا امروز ادامه دارد. رزمنده هایی که امروز با نام مدافع حرم در جبهه مقاومت ایستادگی میکنند ادامه دهنده های همان رزمنده های زمان دفاع مقدس اند. بنابراین روایت جنگ منحصر به نسل دوران دفاع مقدس نیست. دانستن روایت صحیح از این قطعه مهم تاریخ ایران نیاز همه نسلهاست. نسلی که امروز شاهد تشییع پیکر شهدای مدافع حرم است.
آقای هاشمی در این کتاب از تولد تا پایان جنگ را روایت میکند. طبعاً هر بخش از خاطرات برای قشر خاص و سلائق خاص میتواند جذابیت خودش را داشته باشد. بخشی از خاطرات مربوط به پیش از انقلاب و دوران دانشکده افسری است. زمانی که او در سن جوانی و با عشق به نظامی گری وارد دانشکده افسری شده است. چه بسا جوان هایی که امروز مثل سید حسام هاشمی آن روز، همان عشق و شوریدگی را در سر دارند و حتماً ماجراهایی که او از دانشکده افسری نقل کرده برایشان جذاب خواهد بود. به همان نسبت بسیاری از وقایع و حوادث مختلفی که سید حسام هاشمی از سالهای جنگ روایت کرده برای نسل جنگ کرده و جنگ دیده میتواند جالب توجه باشد. مخصوصاً اینکه از زبان یک فرمانده مؤثر ارتشی و از جغرافیایی است که کمتر گفته شده است.
در مقدمه کتاب نوشتهاید: «روایت فرماندهان، بدون شنیدن خاطرات همسرانشان شاید روایت کاملی نباشد.» در این کتاب چقدر به این مسئله قائل بودید؟ و چقدر از خاطرات همسرِ راوی استفاده شده است؟
نکته خوبی را یادآوری کردید. هدفی که در همه کارهایم از زندگینامه و خاطرات شفاهی همیشه دنبال کردهام نشان دادن نوعی از سبک زندگی به مخاطب است. به باور من خواندن سرگذشت شهدا و رزمنده ها می تواند درس زندگی به نسل ها بدهد. با این عقیده، همراه با وقایع نگاری و روشن کردن زوایای تاریک و یافتن تکه های گمشده حوادث و ماجراهای جنگ، سعی کردهام روش زندگی و سیره شهیدان یا راویان کتاب هایم را به مخاطب، به خصوص مخاطب جوان، برسانم. به سؤال شما برمیگردم. ترسیم و توصیف سبک زندگی بدون نقش و حضور خانمها چه به عنوان مادر یا همسر اصلاً معنا ندارد. برای شروع این کتاب همین موضوع را با آقای هاشمی درمیان گذاشتم. ایشان هم با اجابت خواستهام چند فایل صوتی و نوشته از سرکار خانم براتی نیا همسر محترمهشان را که توسط افراد خانواده انجام شد، در اختیارم گذاشت. مخاطب کتاب در خاطرات ایشان همسری همراه و همگام را می بیند که در طول جنگ صبورانه ایشان را از دغدغههای خانوادگی آسوده کرده و راهی مقابله با دشمن کرده است. اقامتهای طولانی این همسر فداکار در مناطق جنگی مخصوصاً هنگام عملیات های خطیر، مثال زدنیست و اوج این همراهی را رقم زده است.
در روند نوشتن کتاب با چه چالشهایی مواجه بودید؟ از این سیر راضی هستید؟
نمی شود اسمش را چالش گذاشت. در خاطرات شفاهی عزیزان ارتش معمولاً نوعی گزارش نظامی حاکم است. در بسیاری از آثار فرماندهان ارتشی این مسئله دیده می شود و به نظرم نمی تواند روایت کاملی تحویل مخاطب بدهد. چون فاقد شرح حال راوی است. در گفتوگوها و نوشتن خاطرات سرتیپ هاشمی سعی ام این بود که مسیر خاطرات ضمن شرح وقایع، حالت گزارش نگیرد و به سمت و سوی شرح حال و سرگذشت برود. اتفاقاً سبک زندگی که به آن اشاره کردم حاصل همین نگاه است. فکر میکنم کتاب از این نظر موفق بوده است.
* گفتنی است سعید علامیان کار خود را به عنوان خبرنگار از سال 60 در روزنامه جمهوری اسلامی شروع کرد و در دوران جنگ به عنوان خبرنگار در جبههها حضور داشت. او تا سال 1384 کار روزنامهنگاری را با سردبیری و دبیرسرویسی در روزنامهها و نشریات دنبال کرد. سپس به نویسندگی کتاب روی آورد. علامیان 22 کتاب را در کارنامه خود دارد که از جمله میتوان به کتابهای حاج قاسمی که من میشناسم، ملاقات در فکه، برای تاریخ میگویم، دارساوین، پسرهای ننه عبدالله، تویی که نشناختمت و جنگ شانزده ساله اشاره کرد.