معرفی کتاب «سفر به روزهای جنگ»

زندگی بعضی از آدم‌ ها آنقدر پرچالش و پر اتفاق است که هر روزش می‌ تواند خاطره ‌ای باشد و بشود بخشی از کتابی. مثلا اگر ازشان بپرسی فقط خاطره‌  10 سال از زندگی ‌ات را بگو؛ می‌ توانند بنشینند و اتفاق پشتِ اتفاق برایت بچینند و روایت کنند؛ نه از روزمرگی ‌ها و تکرارها… از خاطراتی که بخشی از تاریخ یک کشور هستند و آن فرد در آن مقطع و در دل تاریخ قرار داده بوده خودش را؛ برای همین است که خاطراتش ارزشمند می‌ شوند و خواندنشان جذاب. آقای امیرسرتیپ سید حسام هاشمی یکی از همین آدم ‌ها است؛ بخشی از زندگی‌ اش با انقلاب و جنگ گره می‌خورد و سال‌ های پرچالشی را برایش رقم می‌زند.

کتاب «سفر به روزهای جنگ» به خاطرات امیرسرتیپ سید حسام هاشمی می‌پردازد. خاطراتی از دوران کودکی، از زندگی در روستایی در نزدیکی آمل، مدرسه و کار و دوران نوجوانی، ورود به دبیرستان نظام و بعد دانشکده افسری، جوانی و ازدواج و بعد انقلاب و جنگ.

انقلاب برای کسی که در ارتش شاهنشاهی مشغول است؛ اما خودش و خانواده‌ اش افکار انقلابی و مذهبی دارند؛ پرچالش تر خواهد بود؛ روزگار آقای هاشمی هم، اینگونه بوده آن روزها؛ اما آشنایی ‌‌اش با شهید صیاد شیرازی که آن موقع سرگرد صیاد شیرازی بوده ‌اند، خیلی مسائل را برایش حل می‌ کند و اتفاقات تازه ‌ای در زندگی ‌اش رقم می ‌زند که در کتاب می‌ خوانید… از همان روزهای انقلاب آقای هاشمی برای مقابله با منافقین و ضد انقلاب راهی کردستان می ‌شود. بعد هم جنگ شروع می ‌شود، 8 سال جنگ؛ اما امیرسرتیپ سید حسام هاشمی 10 سال جنگید؛ از همان روزهای انقلاب که وارد کردستان شد، ماندگار می‌ شود تا عملیات مرصاد و پایان جنگ.

در «سفر به روزهای جنگ» ناگفته‌ هایی از جنگ در کردستان و منطقه‌ شمال غرب را می‌ خوانیم؛ و مثل این است که داریم صفحاتی از تاریخ را ورق می‌ زنیم، مکان ‌ها و نام‌ های آشنایی می ‌بینیم؛ مثل مریوان، سنندج، بانه، کرمانشاه و… مثلِ بنی‌صدر، مسعود رجوی، هاشمی رفسنجانی و… این اتفاقاتِ آشنا و واقعی، در کنارِ خاطرات و داستانِ زندگی امیرسرتیپ سید حسام هاشمی که با قلمی روان و خوشخوان به نگارش درآمده، خواننده را با «سفر به روزهای جنگ» همراه خواهد کرد.

«سفر به روزهای جنگ» نوشته‌ «سعید علامیان» است که انتشارات «خط مقدم» آن را در 301 صفحه منتشر کرده است.

سعید علامیان کار خود را به عنوان خبرنگار از سال 60 در روزنامه جمهوری اسلامی شروع کرد و در دوران جنگ به عنوان خبرنگار در جبهه ‌ها حضور داشت. او تا سال 1384 کار روزنامه‌ نگاری را دنبال کرد و بعد به نویسندگی کتاب پرداخت. علامیان 22 کتاب را در کارنامه خود دارد. بخشی از کتاب: «همه‌ برادران سپاهی از کردستان خارج شده‌ اند یا یگان های سپاه پاسداران برچیده شده است. پیشمرگان کرد مسلمان هم به شدت کنترل می‌ شوند. دو حزب کومله و دموکرات، کنترل شهرهای کردستان را در دست گرفته‌ اند. یگان های ارتش در پادگان ها محصورند و کاری به ضد انقلاب ندارند. آذربون گفت: به صراحت و قاطع می گویم که عراق در تدارک حمله به ماست، تمرینات و مانورهای نظامی عراق و قراین و شواهد، همه گواه این است که عراق قصد حمله دارد. این موضوع را به سپاه، به روحانیون، به همه گفته‌ام…»

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *