پدرانِ جنگ، پدرانِ صلح
یادداشت سرکار خانم مریم علی بخشی بر کتاب «این پسر من است»
گوشهای از فیلم «ستیغ ارهای» یادم مانده که میگفت: «در زمان صلح پسران پدرانشان را به خاک میسپارند و در زمان جنگ پدران پسران را.» خلاصهی زندگی رسول و مهدی هم همین میشود؛ جنگ است و پدر، پسر را به خاک میسپرد. با این تبصره که یک روزی در همین جنگ، پسران دیگرش او را هم به خاک میسپارند.
کتاب «این پسر من است» روایتی است داستانی از زندگی پدر و پسری افغانستانی که میتوان در دو بخش کلی به نمودار درآوردش. بخش اول؛ زندگی رسولِ پدر و خانوادهاش که از زمانی که او و همسرش این خانواده را تشکیل میدهند آغاز میشود و بعد به مهاجرت به ایران و دست و پنجه نرم کردن با واقعیات زندگی دور از وطن میانجامد و کمکم این خانواده بزرگ میشوند. درواقع بخش خانوادگی داستان، که برخلاف انتظار هم پُراتفاق است، هم گیرا و جذاب. بهخصوص با حضور رسولِ پدر، مهاجرِ ساده و زحمتکشِ کشاورزی که با کارها و حرفهای روشنفکرانهاش خواننده را غافلگیر میکند. نویسنده هم در این بخش با دستچین کردن وقایع مهمتر به ایجاد این جذابیت کمک کرده و باعث شده روایت با ریتم مناسب و خوشخوان از کار دربیاید.
بخش دوم اما جنگی است. از آغاز زمزمههای جنگِ سوریه در خانهی رسول تا حضور مهدی در آنجا و بعد هم رفتن رسول پشت سرش. از عملیاتها و تشنگیها و خونهایی که مثل آب خوردن زمین میریزند. از دوریهای چند ماهه از زن و فرزند وَ از غربت و تنهاییای که در نبود پدر و پسر در خانه موج میزند و از پشت کلمات هم میتوان حسش کرد.
کتاب، بدون شعارهای گلدرشت نوشته شده. ساده است و واقعی و درگیرکننده. نشانت میدهد که شهادت پیگیری میخواهد و حتی گیر دادن. اینطوری که اگر از در بیرونت کردند، از پنجره تو بروی. مثل رسول اینقدر بخواهیاش و دنبالش بدوی تا بالاخره بهت بدهندش. از نظر فرمی هم داستان تازگی دارد. با یک راوی دانای کل طرفیم که لابلای روایت او، راویهای حقیقی کتاب هم، از همسر و دختر و خواهر رسول گرفته تا همرزمهای گمنام او و پسرش در جنگ، میآیند و از زبان اولْ شخص گوشهای از ماجراها را تعریف میکنند. فرمی که البته در صفحهآرایی خوب پرداخت نشده و خواننده گاهی سردرگم میشود که الان دارد روایت راوی دانای کل را میخواند یا راوی اول شخص را. و شایان ذکر است که بهتر بود نویسنده هم در بعضی قسمتها در ایجاد لولاهای داستانی بین این راویها قویتر عمل میکرد؛ چرا که حالا گاهی در رفتن از ماجرایی به ماجرایی دیگر کمی گیج میشویم و مجبوریم برگردیم چند خط بالاتر و روایت را دوباره از سر بخوانیم تا فضای جدید دستمان بیاید.
جز اینها، کتاب خواندنی است و قطعا ارزش وقت گذاشتن دارد. چه اینکه در آن با انسانهایی ساده و بی غل و غش طرفایم که کارهای بزرگ ازشان سر میزند.