توضیحات
در این کتاب، برشهایی از زندگی شهید مدافع حرمی را میخوانیم که از نوجوانی، آرزویش رفتن به جبهه و شهادت بوده است، آرزویی که هرچند دیر اما بالاخره بعد از سیسال به واقعیت تبدیل میشود و در این مدت، از یک نوجوان سیزدهسالۀ ایلیاتی به طلبهای تبدیل شده که خادمِ حرم است، مسئولیت فرهنگی دارد، اما همان آرزو و تلاش او را به سوریه میکشاند و به یکباره به فرماندهی گردانی در هنگامۀ حمله!
نویسنده در این کتاب، با روایتی داستانی از زبانِ خودِ شهید از چگونگی تولد، کودکی و نوجوانی و رفتن به حوزه علمیه را در پلانهای مختلفی برای مخاطب بیان میکند، خاطراتی که در زمانی کوتاه چون یک چشم برهم زدن، هنگامی که از بالا به جسمش مینگرد، مرور میشود. یک زندگینامۀ خودنانوشته که نه تنها از رفتارهای بیرونی، که احساسات درونی شهید را نیز در مواجهه با افراد و اتفاقات بیان میکند و بیشتر و بیشتر به شناخت ما از سبک زندگی شهدا کمک میکند و همانگونه که شهید سلیمانی گفته، برایمان یادآوری میکند «برای شهید بودن باید شهیدانه زیست»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.