تجربه گفت و گو با یک زن ایرانی در سوریه
گفتگو با سجاد محقق پیرامون تجربه مصاحبه با سیده ماهرخ حسینی برای کتاب ماهرخ
- اگر بخواهید کتاب ماهرخ را به مخاطب معرفی کنید، چگونه معرفی میکنید با چند جمله؟
ماهرخ قصه یک مادر ایرانی سیدِ غریب و دور از خانه است که پیداکردن کسی که زندگی همچو او را تجربه کرده باشد بسیار سخت است. فکر میکنم این کوتاه ترین معرفی ممکن برای زندگی پر از بالا و پایین ماهرخ باشد.
- کتاب ماهرخ حاصل مصاحبه و ثبت خاطرات زنی ایرانی در میانه جنگ سوریه است، که شما با این زن گفتگو کردهاید. چطور با این سوژه و این شخصیت آشنا شدید و چرا این موضوع را برای گفتگو انتخاب کردید؟
تابستان 99 من رفتم به سوریه برای مصاحبه با فرماندهها، اما وقتهامان هماهنگ نمیشد و وقتهای من خالی مانده بود. آقای شیرازی مدیر انتشارات گفتند که ما چند سوژه مدنی هم داریم که اینها هم مهماند. برای من گفتگو با سوژههای مدنی بسیار جذابتر از سوژههای نظامی است. من خیلی استقبال کردم. مختصری از ماجرای ماهرخ را گفتند و من باورم نمیشد این ماجرا را… یک روز با آقای شیرازی رفتیم منزل خانم حسینی. ما با یک زن مواجه بودیم در منتهای بدبینی که در رودرواسی پذیرفته بود که ما ببیند و جواب منفی بدهد. یک زن ایرانی تنها در سوریه بود که وضعیت پیچیده و سختی داشت. آقای شیرازی صحبت کرد با ایشان و کمی ایشان را قانع کرد. من را معرفی کرد به ایشان و قرار شد من از فردای آن روز شروع کنم به گفتگو. که چالشهای زیادی داشت این گفتگو. در حین مصاحبهها، چندین بار خانم حسینی پشیمان شد از ادامهی کار و من ساعتها باید گفتگو میکردم تا دوباره ایشان را قانع کنم به ادامه دادن و حرف زدن.
- به طور کلی به سمت چه موضوعاتی گرایش دارید؟ و کارهایی که تا به حال انجام دادهاید در چه زمینههایی بوده؟
گفتو گو در هر موضوعی را خیلی دوست دارم. مصاحبه با هر سوژه این فرصت را به مصاحبه کننده میدهد تا وارد دنیای راوی شود و تمام تجربههای زندگی او را بی کم و کاست بشنود. با این حال از سال 98 به طور جدی وارد حوزه مقاومت شدم. جنگ و آثار اجتماعی و روانی بعد از آن موضوعاتی هستند که حرف های زیادی در دل خود دارند و در این مدت قریب به هزار ساعت در ایران و سوریه و افغانستان درباره جنگ و جهاد و … گفت و گو کردهام.
- فکر میکنید چقدر سوژهی کتاب ماهرخ برای مخاطب جذاب است؟ چرا؟
جذابیت یک امر نسبیست و خیلی قابل پیشبینی برای دیگران نیست اما برای من بین تمام سوژه هایی که با آنها گفت و گو کردهام، ماهرخ یک سوژه متفاوت و خاص است.
- مخاطبین ادبیات امروز نیاز به خواندن چنین روایتهایی و به نوعی نیاز به چشیدن این تلخی دردمندانه دارند؟
جواب این سوال بستگی به مخاطب دارد. اگر کسی علاقهای به چشیدن حس شیرینی مطلق ندارد نیازی نیست تا تلخی مطلق را بچشد. از طرف دیگر اصلا خوانش ادبیات یکی از کارکردهایش این است که آدمی فکر نکند تنهاست. وقتی ما ببینیم که سختی هایی را که در زندگی تجربه کردیم، کسان دیگری هم تجربه کرده و یا حتی خیلی بیش از آن را تاب آوردند امیدوارتر میشویم. حس نمیکنیم تنهاییم و روزهای سخت مختص ماست.
- به جز مصاحبه در حوزهی نوشتن هم ورود داشتهاید و آیا آثاری در این زمینه دارید؟
یک سفرنامه حج به نام حاجی غیربازاری و یک کتاب برای دهه محرم و مخاطب نوجوان به نام ده قدم ده نام نوشتهام. خاطرات جمیل الشیخ تنها خبرنگار میدانی حاضر در حصر فوعه و کفریا با نام خبرنگار غیراعزامی هم همین روزها باید چاپ شود. علاوه براین کار دیگری را برای انتشارات خط مقدم در دست تدوین و نگارش دارم و دو مجموعه تاریخ شفاهی دوره جهاد افغانستان که انشالله امسال به سرانجام خواهد رسید.
- شخصیتهای خلق شده در آثار داستانی به ویژه رمان، معمولا یک سیرِ تحولی را از ابتدا تا انتها طی میکنند، شما با یک شخصیت واقعی گفتگو کردهاید، از تولد تا جوانی و حال، آیا چنین سیر تحولی در این شخصیتِ واقعی وجود داشته؟
شخصیت یک رمان هرچقدر هم که واقعی ساختهشده باشد در مقابل سیرتحول یک انسان واقعی، مصنوعی است. ماهرخ یک آدم معمولیست با یک دنیا اشتباه و تصمیم درست. آن چیزی که او را متمایز میکند تجربههاییست که از سر گذرانده. چشم ها و گوش های او چیزهایی را دیده و شنیدهاند که خیلی از ما فرصت دیدن و شنیدن آنها را پیدا نخواهیم کرد!
- شخصیت کتاب ماهرخ زن است. شما علاقمند به کار در حوزهی زنان هم هستید؟ آیا با سوژههای اینچنینیِ دیگری برخورد داشتهاید و کاری انجام دادهاید؟
خانمها در گفت و گو به ظاهر سوژههای سادهتری هستند اما در عمل پیچیدهتر. شکستن قفل زبان خانمها خیلی زودتر از مردان اتفاق میافتد اما خودسانسوری آنها هم چندین و چند برابر آقایان است. به هرحال مرد یا زن بودن سوژه برای من خیلی فرق ندارد، آنچه مهمتر است جذابیت و توان روایت راوی است.
- شما شنیدههای یک زن در میانه جنگ را شنیدید که حاصلش شد کتاب ماهرخ. مخاطب کتاب ماهرخ به واسطهی این کتاب چقدر میتواند با فضای سوریه و حتی جنگ داخلی آن ارتباط برقرار کند؟
ماهرخ مثل هر سوژه دیگری از زاویه چشم خود مسائل را نگاه و تحلیل میکند. به نظرم بیش از آنکه این کتاب بتواند فضای جنگ و سوریه را ترسیم کند در ترسیم فضای ریف دمشق و گروههای معارضی به نام حصار موفق است.
- کدام بخش کتاب به نظر شما تاثیرگذارتر است؟ برای خودتان یا مخاطب… چرا؟
در کل کتاب ماهرخ من صدای ساز تنهایی و غربت را میشنوم. این موسیقی پس زمینه که از ابتدا تا انتهای کتاب شنیده میشود برای من خیلی جالب بود. شبیه روحی که همه جای زندگی همراه راوی بود و البته ناراحتکننده هم هست.