«او میگفت و من گوش میکردم. جنگ! عجب چیز باحالی! چقدر هیچان! حرفهایش که تمام شد بهش گفتم: مصطفی میشود من هم بیایم؟ ـ کجا؟ ـ جنگ. خیلی دوست داشتم هیجان جنگ را تجربه کنم. غیراز این، دوست... ادامه مطلب